2. گرايش‌هاي فطرتبه طور كلي دربارة گرايش‌هاي فطري- كه استاد مطهّري آنها را اصالت‌هاي انساني و گرايش‌هاي مقدس24 نيز مي‌نامد- دو ديدگاه در غرب مطرح است: ديدگاه افلاطوني و ديدگاه منكران فطرت (ماركسيست‌ها، اگزيستانسياليست‌ها و اصالت‌الاجتماعي‌هايي چون دوركيم) كه در ادامه به توضيح مختصر اين دو ديدگاه مي‌پردازيم:
ديدگاه افلاطون: افلاطون بر مبناي اعتقادش به مُثُل و خلق روح پيش از بدن، قايل به اين بود كه روح در عالم مُثُُل همة معارف و خصايل را به گونة تمام و كمال واجد شده است و آن‌گاه كه قدم به عرصة وجود نهاده، همة اين صفات را در درونش به همراه آورده و در اين جهان چيزي كسب نمي‌كند. به تعبير ديگر «انسان وقتي به دنيا مي‌آيد، ساخته و پرداخته شده از جنبه‌هاي امور انساني به دنيا مي‌آيد.»25
ديدگاه اصالت الاجتماعيون: اصالت‌الاجتماعي‌ها براي جامعه اصالت قايل‌اند و به‌كلي منكر ارزش‌ها و اصالت‌هاي انساني و فطري‌اند. ايشان معتقدند كه «انسان وقتي به دنيا مي‌آيد، هيچ امر انساني در نهاد او وجود ندارد. تمام امور انساني ساخته‌هاي جامعه است و جامعه به انسان مي‌دهد. فرق فرد انسان با فرد حيوان اين است كه فرد حيوان قدرت پذيرش را ندارد، ولي فرد انسان قدرت پذيرش را دارد. انسان مثل يك مادة خام به دنيا مي‌آيد كه بعد جامعه اينها را به او مي‌دهد، يا مانند يك نوار ضبط صوت به دنيا مي‌آيد، جامعه او را پر مي‌كند. از هر چه هم كه جامعه پر كند از همان پر مي‌شود؛ بستگي دارد كه عوامل اجتماعي چه عواملي باشد.»26
ديدگاه شهيد مطهري: شهيد مطهّري برخلاف منكران فطرت، براي انسان فطرت و گرايش‌هاي فطري قايل است؛ اما نه به معناي افلاطوني آن:
انسان نه ساخته و پرداخته به دنيا مي‌آيد و نه خالي خالي و فاقد هر بعدي از ابعاد انساني كه تمام ابعاد انساني را جامعه به او بدهد؛ بلكه انسان وقتي كه به دنيا مي‌آيد بذر اين امور انساني در وجودش كاشته شده، در جامعه اينها بايد رشد كند؛ مثل زميني كه بذر را در آن پاشيده‌اند و الآن در درون اين زمين وجود دارد، فقط احتياج دارد به اينكه به اين زمين آب و نور و حرارت برسد و شرايط مساعد موجود باشد تا اين بذر از درون رشد كند.27
همچنين استاد در جايي ديگر مي‌فرمايند: «فطرت در انسان به معناي يك امر بالفعل نيست؛ به معني يك امر بالقوه است كه بذرش در انسان نهاده شده و قابل پرورش يافتن است.»28
استاد در توضيح ديدگاه خود، نخست گرايش‌ها و اميال غريزي را به گرايش‌هاي جسمي و روحي تقسيم مي‌كنند و توضيح مي‌دهند: «مقصود از خواست جسمي، تقاضايي است كه صد درصد وابسته به جسم باشد؛ مثل غريزة گرسنگي. اين يك امر بسيار مادي و جسماني ولي غريزي است؛ يعني مربوط به ساختمان بدني انسان و هر حيواني است.»29 همچنين دسته‌اي ديگر از گرايش‌ها و اميال در انسان هستند كه مربوط به روح انسان‌اند و حتي روان‌شناسي هم اين امور را امور روحي و لذات ناشي از آنها را نيز لذات روحي مي‌داند. از جملة اين امور ميل به داشتن فرزند، حقيقت‌خواهي، خلاقيت، عشق و پرستش است.
بر اين اساس، همة گرايش‌هاي انسان به دو دسته تقسيم مي‌شوند: 1. گرايش‌هايي كه در آنها انسان با حيوان مشترك است و پاية جسمي و زيستي و فيزيولوژيك دارند (غرايز)؛ و گرايش‌هايي كه ويژة انسان‌اند و منشأ روحي و معنوي دارند (فطريات). به زبان منطقي غرايز جسمي، كه مشترك بين انسان و حيوان‌اند، جنس انسان و گرايش‌هاي فطري، كه تنها ويژة انسان‌اند،‌ فصل انسان به شمار مي‌آيند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...