مقالة پيش‌رو در پي تحليل و بررسي فطرت از نگاه استاد مطهّري با روشي توصيفي- تحليلي است. نگارنده با طرح پرسش‌هايي در باب فطرت، كوشيده است تا با رجوع به آثار استاد مطهّري، پاسخي درخور بيابد. مهم‌ترين پرسش در باب فطرت اين است كه آيا از بدو تولد، معارف و گرايش‌هايي ذاتي در نهاد انسان تعبيه شده است و يا اين ذات، لوح سفيدي است كه دست جامعه پس از تولد آن را منقش مي‌كند؟
نويسنده با استفاده از آثار استاد مطهّري دريافته است كه از ديدگاه ايشان، انسان تصور فطري ندارد، ولي تصديق فطري به معناي تصديق بديهي اولي دارد. همچنين در نهاد انسان شماري گرايش‌هاي فطري وجود دارند كه از رشدي خودبه‌خودي برخوردارند و با كمك عوامل و شرايط محيطي بايد فعليت يافته، شكوفا شوند.
همة انسان‌ها از همة استعدادهاي فطري برخوردارند؛ تفاوت ايشان در شدت و ضعف استعدادهاست. همچنين استعدادهاي فطري امكان رشد دارند؛ ولي نه منحرف و بيمار مي‌شوند و نه مسخ، بلكه انسان است كه از فطرت خود فاصله مي‌گيرد.
كليدواژه‌ها: فطرت، مطهّري، ادراك فطري، گرايش‌هاي فطري، رشد، انحراف، مسخ.
مقدّمه

فطرت، سنگ زيرين معارف الهي و گوهر مباحث انسان‌شناسي است؛ به گونه‌اي كه اگر مفهوم فطرت را از مباحث انسان‌شناسي حذف كنيم، كل ساختمان اين دانش فرومي‌ريزد و از اين‌روست كه استاد مطهّري فطرت را «ام المعارف مسائل انساني»1 دانسته‌اند.
مباحث فطرت اگرچه از هنگام نزول قرآن كريم مطمح نظر بوده‌اند و لغت‌شناسان و مفسّران به بحث دربارة آن پرداخته‌اند، توجه ويژه بدان را مي‌توان مربوط به زمان معاصر دانست؛ چراكه اهميت انسان و انسان‌شناسي و پرسش‌هاي مربوط به آن، برآمده از نگاه نوين انسان معاصر به انسان است.
در ميان مفسّران و متكلمان برجستة معاصر كساني همچون امام خميني(ره)، علّامه طباطبائي و استاد مطهّري مي‌كوشيدند تا انسان‌شناسي را بر پايه فطرت تبيين و تفسير كنند. البته نقش استاد مطهّري به دليل نگارش كتابي جداگانه در اين باب با زبان ساده و روان و پرداختن به جنبه‌هاي گوناگون فطرت و تئوريزه كردن آن، بي‌مانند است.
پس از استاد مطهّري، مباحث فطرت فراگير و آثاري به صورت مقاله و كتاب منتشر شدند كه از ميان آنها مي‌توان به كتاب فطرت در قرآن اثر وزين استاد جوادي آملي اشاره كرد. همچنين مطالبي از استادان جعفر سبحاني و مصباح يزدي منتشر شد.
مهم‌ترين پرسش و بحث بنيادين در باب معرفت فطرت اين است كه آيا هنگامي كه انسان پاي به قلمرو گيتي مي‌نهد، معارفي در او تعبيه شده يا اينكه ظرف وجودش از هرگونه معرفتي تهي است؟ 2 همچنين در باب ويژگي‌ها و گرايش‌هاي فطري، پرسش اصلي اين است كه آيا آنچه «انسانيت» ناميده و به منزلة مجموعة ملاك‌هاي انساني شناخته مي‌شود، اكتسابي است يا غيراكتسابي؟ آيا آن ملاك‌ها از بيرون بر انسان تحميل شده‌اند يا از ذات انسان مي‌جوشند؟
در باب فطرت از ديدگاه استاد مطهّري، مقالات و كتاب‌هايي منتشر شده‌اند كه اغلب رويكردي كلامي دارند و نسبت و رابطة فطرت را با اموري همچون خداشناسي و دين مي‌سنجند، و به پرسش‌هايي از اين دست مي‌پردازند: آيا خداشناسي و يا خدايابي، فطريِ آدمي است؟ آيا دين فطري است؟ با اين‌همه، رويكرد مقالة پيش‌رو «انسان‌مدارانه» است؛ يعني، تنها به مباحثي پرداخته‌ايم كه به گونة وي‍ژه دربارة انسان مطرح مي‌شوند؛ با اين همه، مانند استعدادهاي انسان، وجود و عدم و يا شدت و ضعف اين استعدادها، و سرانجام رشد، انحراف و مسخ استعدادهاي فطري انسان.​

تحليل و بررسي فطرت در آثار استاد شهيد مطهّري

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...