ديدگاه افلاطون و ارسطو در باب ادراكات فطري تصوريدر ميان حكماي غرب، بحث ادراكات فطري بسيار بحثبرانگيز بوده است. اين مباحث از زمان افلاطون، و پس از او شاگرد نامياش ارسطو آغاز شده است. نظريات اين استاد و شاگرد در باب شناخت و ادراك، قرنها مطمحنظر بوده است. استاد مطهّري عقايد افلاطون را در چهار محور خلاصه ميكند:
1. روح پيش از تعلق به بدن موجود است؛
2. روح از ابتداي تعلق به بدن، معلومات و معقولات بسيارى در باطن ذات خود همراه دارد؛
3. عقل مقدم بر حس است، و ادراك معانى كليه مقدم است بر ادراك جزئيات؛
4. راه حصول علم، مشاهدة مُثُل است.13
ارسطو در زمان خود افلاطون با همة عقايد يادشده به مخالفت برخاست. او مُثُل را نپذيرفت؛ خلقت روح را همزمان يا پس از خلقت بدن دانست و گفت افراد در همين جهان معلومات خود را به دست ميآورند. استاد مطهّري نظرية ارسطو در باب معرفت را چنين خلاصه ميكند:
نظرية ارسطو در باب حصول معرفت، شامل دو قسمت اصلى زير است:
1. ذهن در ابتدا واجد هيچ معلوم و معقولى نيست. تمام ادراكات و تصورات جزئى و كلى در همين جهان براى نفس حاصل مىشود؛
2. ادراكات جزئى مقدم است بر ادراكات كلى.14
[سه شنبه 1397-02-04] [ 12:09:00 ق.ظ ]
|