انسان شناسی |
2. ابعاد فطرت1-2. فطرت ادراكي
در بحث فطرت ادراكي ادعا ميشود كه انسان افزون بر ديگر ادراكاتش، گونهاي ديگر از علم و شناخت دارد كه از آن به ادراكات فطري ياد ميشود. مراد از اين ادراك فطري چيست؟ چگونه معلومات و شناختهايي را فطري ميگويند و اساساً فطري در اينجا به چه معناست؟
1-1-2. معناي فطرت ادراكي
از نظر استاد مطهّري ادراك فطري در چهار معنا به شرح ذيل كاربرد دارد:
1. ادراكات عمومي: ادراكاتي كه همة افراد بشر به گونة يكسان واجد آنها هستند؛ ادراكاتي چون اعتقاد به جهان خارج از ذهن كه حتي سوفسطاييها نيز اگرچه بهظاهر منكر آناند، در حاق ذهنشان به آن باور دارند؛
2. ادراكات بالقوه: ادراكاتي كه ذهن بشر به گونة بالقوه واجد آنهاست؛ مانند معلوماتي كه نفس به آنها علم حضوري دارد، ولي هنوز به آن معلومات حضوري علم حصولي نيافته است. اين معلومات حضوري بعدها در شرايطي ويژه به علم حصولي تبديل ميشوند. ملّاصدرا فطري بودن معرفت به ذات خدا را از اين جنس ميداند؛
3. فطري باب برهان منطق: در منطق، به قضايايي كه برهانشان همواره همراه آنهاست، فطريات گفته ميشود؛
4. ادراك ذاتي عقل: ادراكاتي كه ذاتي عقل باشد و عقل آنها را به گونة بالفعل در خود ذخيره داشته باشد.11
استاد مطهّري از ميان معاني يادشده، معناي اول را مراد ادراكات فطري ميدانند: «در عين اينكه تصورات ذاتى عقل (فطرى به معناى چهارم) مورد انكار قرار گرفته؛ تصورات و تصديقات عمومى و يكسان براى همه بشر (فطرى به معناى اول) اثبات شده و راه آن نيز بيان گرديده.»12 گفتني است كه پس از بحث در باب ادراكات تصوري و تصديقي، معناي فطري بودن ادراك فطري وضوح بيشتري خواهد يافت.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1397-02-04] [ 12:07:00 ق.ظ ]
|